به گزارش خبرگزاری «حوزه»، این روزها شهرهای سراسر ایران به عکسهای جوانانی زینت پیدا کردهاند که ایثارشان، عاشقی به ابا عبدالله را به خوبی معنا کرده، این جهادگران از جان، مال و خانواده خود گذشتند تا نزد سالار شهیدان سربلند باشد.
یکی از این سلحشوران فرمانده گردان عمار است که پیرو امام شهید خود، راه خدا را پیش گرفت و شربت شهادت را نوشید، شهید مصطفی صدرزاده سال گذشته در سوریه به شهادت رسید.
چند روز پیش چند تن از فعالان قرآنی بازدیدی از خانواده شهید صدرزاده داشت، خانواده این شهید بزرگوار همچون سردار خود، چون کوه در مقابل مشکلات ایستادهاند، بدون کوچکترین تردیدی از آرمانهای شهدای مدافع حرم حرف میزنند.
شهید صدرزاده دو فرزند 8 و 2 ساله دارد فاطمه فرزند بزرگتر، حافظ قرآن و پسر کوچک خانه، شادی بخش محفل عاشقی آنهاست.
این خانواده نه در بند مسائل مادی است و نه این مسائل برایشان اهمیت دارد، آنها با خدا معامله کردهاند. در این خانه هنگاهی که وارد میشوی میتوانی به خوبی نور ایمان را مشاهده کنی، چون ساکنان آن زیر پرچم ولایت، منادی اسلام ناب محمدی هستند.
یکی از محلات شهریار، خانه شهید صدر زاده است. وقتی از پله بالا میروی و درب آپارتمان را باز میکنی، به عینه میبینی در این خانه آن چیزی که وجود ندارد، دلبستگیهای مادی و دنیوی است. ارزشهای حاکم در آن رنگ خدایی دارد. عکس شهید صدرزاده در ابتدای ورود به خانه دیده میشود، سپس محلی که لباس و چفیه شهید در آن قرار دارد، همانند یک محراب تزئین شده؛ در دیگر بخشهای این خانه مزین به شهد شیرین شهادت، رنگ خدا را به خوبی می توان دید. وقتی تصاویر را در خانه شهید صدرزاده مشاهده میکنید این افسوی در دل پدیدار میشود، چرا این بزرگان نباید در کارهای سینمایی و تلویزیونی به عنوان الگوی سبک زندگی ایرانی – اسلامی خانواده ایرانی معرفی شوند.
درباره این خانواده سخن گفتن سخت است، چون کلماتی پیدا نمیشود بتوان نوری که در خانه، آنهاست را توصیف کرد.
اما افسوس، با این پتانسیل به درستی معرفی نشدهاند، این کم کاری نیز دلایل مختلف دارد، بخش عمدهای از آن را باید به سینما مربوط دانست، تلویزیون سعی کرده تا با ساخت برنامههای مستند تا حدودی معرف این خانوادهها باشد، اما این قبیل برنامه نمیتواند مخاطب گستردهای را پوشش دهد، چون کارکردی که برنامه نمایشی به ویژه سینما در این بین دارد قابل مقایسه با این تولیدات نیست.
افسوس بزرگ تر آنجاست ما چنین خانوادههایی را در کشورمان داریم، اما سینمای ما نمایش دهنده، آثاری چون«لانتوری»،«دراکولا»،«پنجاه کیلو آلبالو» و ... است، این تولیدات فرهنگ و خانواده ایرانی مورد هجمه قرار گرفته یا به بهانه طنز بر طبل بی عاری نواخته میشود, فیلمهایی نیز هستند با زیر سئوال بردن ارزشهای دینی رضایت جشنوارههای خارجی را به دست میآورند.
مدافعان حرم تنها عزیزان خود را فدای سربلندی اسلامی نکردهاند، بلکه به ما میآموزند چگونه میتوان آزاد و سربلند بود. خانواده این عزیزان عمدتاً افرادی از طبقات کم درآمد جامعه هستند، اما این بزرگان به همه ایران نشان دادند، دارایی تنها ثروتی نیست که در بانکها وجود دارد، بلکه در قلبهایی است که با ایمان به اهل بیت (علیهم السلام) ثروت عظیمی در آخرت برای آنان محسوب میشود.
برای مثال وقتی پای صحبت پدر و همسر شهید صدرزاده می نشینی، آنان با چنان عزتی از افتخار آفرینی همسر خود میگویند که کینه توزان جرات سواستفاده از آنها را به خود نمیدهد.
گلایه این است سینماگران مطرح ما تا چه حد پاسدار و سپاسگزار فدارکاری مدافعان حرم هستند؟ آیا آنها به این نکته واقفند اگر نبود فداکاری بزرگانی چون شهید مصطفی صدرزاده، آنها امروز قادر نبودند با لباسهای رنگارنگ و غیر موجه به روی فرش قرمز جشنهای سینمایی حاضر شوند. اقدامی که تنها موجب رنجش شهدا میشود، اما هر ساله می بینیم شکل و شمایل این به اصطلاح هنرمندان، در این جشنها، نامناسبتر از گذشته میشود.
مطلب پایانی این است ایثار مدافعان حرم به لحاظ دراماتیک دارای زیبایی فراوانی است که میتواند به سینماهای ما رونق بخشند، زیرا آحاد مردم سپاسگزار ایثار این شهدا و مدافعان هستند، به شرط آنکه تولیدات سینمایی در این حوزه با بالاترین کیفیت و ساختار تولید شود.